نویسنده: دلیر عباسی
( لا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیهَا مَا اکْتَسَبَتْ...) یعنی: (خداوند به هیچ کس به اندازهی توانایی خودش تکلیف نمیکند انسان هر کار نیکی انجام داده و هر کار بدی انجام دهد به زیان خود کرده است.)
این آیه هم یکی دیگر از آیاتی است که برخی از مسلمانان آن را دلیلی بر تقصیر و کوتاهی خود در ادای واجبات و التزام به اوامر و اجتناب از نواهی میدانند و معتقدند که در برابر این تقصیر و کوتاهی هیچ عقابی ندارند.
اینان معتقدند که بر اساس این آیه انسان مکلف به التزام به کل اسلام و شریعت اسلام نیست و آیه را جوازی میداند برای اینکه آنچه در توان و وسع و قدرت خود میدانند انجام دهند و آنچه را در قدرت خود نمیدانند ولو اینکه بسیار ساده هم باشد انجام ندهند.
اینان معتقدند که واجب، همیشه واجب نیست بلکه بسته به اختلاف ظروف و توانایی تغییر میکند. میشود چیزی در زمانی بر کسی واجب و همان امر در زمانی دیگر واجب نباشد و نیز برعکس امری میتواند در شرایطی حرام و در شرایط دیگر حرام نباشد. بدینگونه اقدام به تجزیهی اسلام مینمایند و نظر و دیدگاه خود را معیار صحت و سقم امور و تشخیص حلال و حرام میدانند.
سبب نزول آیه به ما در درک صحیح معنای آن کمک میکند. این آیه بعد از آیات 284 بقره نازل شد که میفرماید:( لِلَّهِ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیغْفِرُ لِمَنْ یشَاءُ وَیعَذِّبُ مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ) یعنی: (آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست و لذا اگرچه آنچه را در دل دارید آشکار کنید یا پنهان دارید خداوند شما را طبق آن محاسبه میکند سپس هر که را بخواهد میبخشد و هر کس را بخواهد عذاب میکند و خدا بر هر چیزی توانا است. )نزول این آیه اصحاب را نگران کرد، سوار بر شتران خدمت پیامبر رسیدند و عرض کردند: ای رسول خدا ما را به آنچه در توانمان است مکلف ساز! به نماز و روزه و جهاد و صدقه در حالیکه آیهای بر تو نازل شد که ما را به چیزی که از عهدهی ما خارج است مکلف میسازد. پیامبر فرمود: آیا میخواهید مثل مسیح و یهود بگویید «سَمِعنا و عَصَینا» یعنی: «شنیدیم ولی نافرمانی کردیم» بجای آن بگویید «سَمِعنا وَ اَطَعْنا غُفْرانَک رَبًَنا و اِلَیک المَصیر» یعنی: «شنیدیم و اطاعت نمودیم ما را بیامرز و بازگشت همه به سوی اوست» اصحاب پذیرفتند و مرتب این جملات ورد زبانشان بود تا اینکه خداوند به دنبال آن آیهی زیر را که بیانگر حالت اصحاب بود نازل فرمود: ( آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیکَ الْمَصِیرُ) یعنی: (فرستادهی خدا معتقدات بدآنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است و مؤمنان نیز بدان باور دارند همگی به خدا و فرشتگان او و کتابهای او و پیغمبرانش ایمان داشته و( میگویند) میان هیچ یک از پیغمبران او فرق نمیگذاریم و میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم آمرزش تو را خواهانم و بازگشت به سوی تو است.)
چون مؤمنان توصیهی پیامبر را استجابت نمودند خداوند با نزول آیهی زیر ( لا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلا تَحْمِلْ عَلَینَا إِصْراً کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلا تُحَمِّلْنَا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ) یعنی: (خداود به هیچ کس جز به اندازهی توانایاش تکلیف نمیکند هر کار نیکی که انجام دهد برای خود اناجام داده و هر کار بدی که بکنید به زیان خود کرده است. پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را بدان مگیر. پروردگار! بار سنگین (تکالیف دشوار) را بر ما مگذار آن چنان که بر دوش کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی. پروردگارا! آنچه را که یارای آن را نداریم بر ما بار مکن و از ما در گذر و ما را ببخشای و به ما رحم فرمای. تو یاور و سرور مایی. پس ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان.)
این آیه حکم آیهی قبل از خود را که بسیار شاق بود نسخ نمود آیه بیانگر آن بود هر آنچه از آدمی سر میزند چه گفتار چه رفتار و چه فکر و خیال، مورد محاسبه قرار میگیرد . گرچه آدمی توانایی داردگفتار و رفتار خود را مطابق شرع نماید، اما برای او کنترل فکر و خیالش و تنظیم آن بر اساس شریعت امری محال به نظر میرسد. و اگر خدا بر اساس افکار و اوهامش او را محاسبه مینمود، تکلیف مالایطاق میشد. اما با وجود مشقت حکم آیهی قبل، مؤمنان «سمعنا و اطعنا» گفتند و خداوند در مقابل واکنش زیبای مؤمنان این حکم شاق را ازگردن آنهاساقط نمود؛ و لذا این آیه ناسخ حکم قبلی مبنی بر محاسبهی ما بر اساس افکارمان است. اما اگر این آیه منسوخ نمی گردیدوخداوند ما را به حکم منسوخ قبلی مکلف میگردانید، این خود بیانگر آن بود که این عمل در سطح توانایی ما قرار دارد و تکلیف مالایطاق نیست.
لذا این آیه را نمیتوان توجیهی برای کوتاهی و قصور خویش درالتزام به اوامر ونواهی خداوند قرار داد .
خداوند در تشریع احکامش عادل و حکیم است و ما را به چیزی مکلف نمیگرداند که در حد توان ما نباشد. هدفش از تشریع احکام اذیت وآزار بندگانش نیست و نمی خواهدآنها را در حرج قرار دهد چنانکه میفرماید: ( وَمَا جَعَلَ عَلَیکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ...) یعنی: (خدا در دین بر ما سختی و مشقت قرار نداده است...)( سورهی حج، آیهی 78.) یا (... یرِیدُ اللَّهُ بِکُمْ الْیسْرَ وَلا یرِیدُ بِکُمْ الْعُسْرَ...) یعنی: (...خدا آسانی و راحتی شما را میخواهد نه سختی و مشقت شما را...)( سورهی بقره، آیهی)
خدایی این احکام را برما واجب گردانیده که خالق ماست و به وسع و توانایی ما هم مطلع است لذا هر که بگوید انجام عبادات در توان من نیست دروغ میگوید زیرا خداوند در تشریع احکام، حالات استثنایی و خاص را هم در نظر گرفته است. و در برخی از احکام تخفیفاتی را قرار داده است. مثلاً مسافر میتواند نمازها را قصر و جمع کند. مریض میتواند روزه اش نگیرد وآن را بعداً قضانمایدویا اگرتوانایی قضای آن را نداشت،فدیه بدهد. تکلیف ادای نماز وروزه برزن حائض ساقط می گردد ؛روزهها را جبران مینماید ولی لازم نیست نمازها را قضا کند. حج بر کسی واجب است که توانایی مالی و جسمی داشته باشد. زکات بر کسی که اموالش به حد نصاب نرسیده واجب نیست، خوردن مردار برای مضطّر مباح است. و مجبور میتواند زبان به کفر بگشاید بشرطی که قلبش مؤید ایمانش باشد. این رخصتها و حالات استثنایی و احکام مربوط به آنها به انسان واگذار نشده است که انسان بر اساس هوای نفس خود بگویدتوانایی فلان امر را دارم و توانایی فلان امر را ندارم. قرار دادن این احکام در صلاحیت خداوند خالق است و آدمی حق هیچگونه تصرفی را در آنها ندارد در غیر اینصورت بدعت محسوب میگردد.
لذا بر ما مسلمانان واجب است که بر سر خود کلاه نگذاریم و بعد از این رخصتهایی که خداوند بر ایمان در حالات اضطراری مقرر فرموده، به شدت خود را به انجام این احکام ملزم سازیم و تقصیر و کوتاهی را به خود راه ندهیم. (... ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً...) یعنی: (...بطور کامل و تمام منادی اسلام درآیید...)( سورهی بقره، آیهی 208) انسان ها در پذیرش یا عدم پذیرش دین مختارندآنجا که میفرماید: (... لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ...) یعنی: (... در دین اجبار و اکراه وجود ندارد..)( سورهی بقره، آیهی 256) ؛ ا ما بعد ازاینکه اسلام را اختیار کردند، باید کاملاً بدان پایبندباشند.
نظرات